جایگاه سازی، دی ان ای* یک برند است واین دی ان ای است که کمک میکند تا یک شرکت توسط مخاطبینش انتخاب شود. برای خلق یک جایگاه قابل اعتنا باید آنالیز رقبا را داشت و بدقت بررسی کرد تا بتوان نقاط ضعف آنها را برای پایه گذاری جایگاه در آن نقاط شناسایی کرد، باید آنالیز دقیقی از کل آن صنعت داشت تا بتوان نقاط خالی و توجه نشده در آن صنعت را یافت و در آن نقاط جایگاه سازمان را بنا نهاد.
اطلاعاتی که از یک رقیب باید مورد بررسی قرار گیرد در قیمت گذاری، سیستم توزیع ، فرایندهای زنجیره تامین ، نحوه ارائه و پروموت محصولات و خدمات، نیروی انسانی رقیب و روابط آنها با مدیران و صاحبان برند و حتی خصوصیات اخلاقی صاحب برند و سهامداران آن برند، محل ارائه محصولات و خدمات میباشد. باید در آنالیزها و بررسی ها بدنبال نقاط ضعف رقیب گشت تا بتوان از آن نقاط به نفع خود بهره برداری کرد ولی توجه داشته باشید اگر این نقطه ضعف را در نقطه قوت رقیب یافتید (جاییکه رقیب انتظار ضربه خوردن از آن جا را ندارد) به جرات میتوان گفت موفقیت قطعی است. به عنوان مثال دو شرکت بین المللی کرایه ماشین در دنیا به نامهای هرتز** و اویس*** وجد دارد هرتز سالهاست که رهبر بازار است و اویس برند دوم این بازار،اویس از نقطه ضعف هرتز که ناشی از اول بودن بود استفاده کرد و در کمپینهایش به صورت شفاف اعلان مبکند که ما برند ۲ هستیم پس سرمان خلوت تر است و بهتر پاسخگوی شما هستیم. قدرت و لیدری هرتز در بعضی مواقع آنها را از پاسخگویی سریع به مخاطبینشان غافل میکرد (نقطه ضعف در نقطه قوت) و اویس از آن بدرستی استفاده میکند.
لذا باید توجه داشت علاوه بر قدرت مالی و انسانی موضوعات دیگری نیز در یک کسب و کار دخالت دارند که باعث موفقیت یا عدم موفقیت یک برند میشوند. این عوامل را میتوان بطور خلاصه به سازماندهی ، مانورها و کمپینهای برنامه ریزی شده، شخصیت مدیر عامل و مدیران موثر، شرایط و مکان رقابت دسته بندی کرد.
چگونه اطلاعات رقیب را بدست آوریم؟
یکی از راههای کلاسیک جمع آوری اطلاعات رقبا نقشه برداری از ذهن است که در آن پرسشنامه هایی طراحی شده و از پرسش شونده ها در خصوص مقایسه رقبا برای هد خصیصه سوال میشود. ولی باید توجه داشت برای بدست آوردن اطلاعات مناسب ، درست و مستمر، مدیریت ارشد باید مانند یک جاسوس فکر کند و یا افرادی را با این خصوصیت در سازمان استخدام کند. شاید بتوان یکی از موفقترین جاسوسی ها را در صنعت به کشف تولید برنامه تیغهای یکبار مصرف بیک توسط ژیلت نام برد. به محض آنکه مدیریت ژیلت متوجه پروژه بیک شد ، تولید تیغهای یکبار مصرفش را در اولویت قرار داد و زودتر از بیک این نوع تیغهای را وارد بازار کرد ، این برنامه جاسوسی ژیلت، ضرری معادل ۲۵ میلیون دلار را به بیک تحمیل کرد.
در یک جمله ساده تربیت ستون پنجم (جاسوس) برای یک کسب و کار از اهمیت بالایی برخوردار است که شرکتها از آن غافل مانده اند. چون این ستون پنجم است که میتواند اطلاعات مورد نیاز را برای یک سازمان به همراه بیاورد و همچنین میتواند مانند رقیب فکر کند و برنامه هایش را پیش بینی کند.
شرط مقدماتی پیروزی “تهیه برنامه ای جامع و کامل از وضعیت رقیب است برای عملیات آتی به گونه ای که بتوان از پیش نتیجه کار را فهمید” شرکتی پیروز خواهد بود که در رقابت با رقابایی باشد که از قبل روحیه خود را باخته و از داخل فرو پاشیده شده باشد.
* DNA
** Hertz
*** Avis